هیچ وقت
هیچ کجا
کسی با من همدم نشد و کسی صدای مرا نشنید
اگرچه نزدیک ترین هایم.
ناشناخته بودم، ناشناخته میمیرم
و هیچ کس به تفکر و احساس من توجه نکرد
با اینکه به هیچ کس بدی نکردم
با اینکه خیر خواه بودم
حتی خدا!
اگرچه دور و برم شلوغ از هر نوع آدمی بود ولی هیچگاه کسی غمخوار و متوجه من نبود
من به نهایت درماندگی رسیدم
و از این درماندگی پناهی نیافتم
در تمام مراحل زندگی م شاگر ممتاز بودم در همه عرصه ها ، اما هیچ گاه حق خودم را نگرفتم، هیچ گاه به پیروزی نرسیدم و همیشه همین بوده
هر کسی را دوست داشتم ، او از من متنفر بود
هرجا دوست داشتم ،آن دور ترین بود
هر آرزویی داشتم ، آن غیر ممکن ترین شد
هر چه خواستم، آن ناشدنی شد
هر چه کردم نشد
گویا پایان همین جاست
من مرده ام!
درباره این سایت